و ما بالاخره گچ آبی دست علی رو باز کردیم! اونم درست زمانی که تازه با گچ دستش رفیق شده بود و تازه پی برده بود که اگه با سرعت صدکیلومتر بر ثانیه هم دستش رو روی شیئی بکوبه، دردش نمیاد، هرچند جسم مقابل پودر بشه!

یعنی دیگه این آخریا نزدیک بود خودمون بریم بیمارستان سرو کله ی شکسته مون رو گچ بگیریم از بس فرت فرت گچ آبیش رو کوبوند تو سر و فرق و دماغ و چش وچارمون! (ایشون ابراز محبتش این شکلیه که میره عقب، و سپس با سرعت قرقی خودشو پرت میکنه روی فرد مورد لطف! و همچون چکش، با کوبیدن مکرر دو دست بر کله ش، مورد نوازش قرارش میده!)

ولی لطف خدا نصیبمون شد که گفتن سر دوهفته گچ رو باز کنید و بیش ازین از الطاف حضرت پسر بهره مند نشدیم.


الحمدلله دست پسر خوب شده و مشکلی نداره. ممنونم از اون عزیزانی که این چندوقت به یاد علی بودن و سراغش رو میگرفتن. ان شالله تو شادیاتون جبران کنیم:)


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

net-russia.parsablog.com موسسه خیریه سگال تاپ ویزا صنعت وتجارت یادداشت های خانم معلم نشریه کهکشان اندیشه کفپوش طرح پارکت دانلود آهنگ جدید سالم باش دو فروند کنکوری