احساس میکنم ظرف وجودم مثل آبکش شده!
هرچی از این طرف سعی میکنم تو مشکلات صبوری کنم، با بی قراری ها و شیطنتهای علی بسازم، مامان خوبی باشم، همسر وظیفه شناسی باشم، از اونطرف با یه جرقه، مثل کبریت آتیش میگیرم و با عصبانیت همه چیز رو میسوزونم.
هرچی به زعم خودم اعمال حسنه میریزم تو ظرف، مثل آبکش از اونطرفش در میره! قششششنگ میشوره میبره!
خسته شدم ازت ای دل کم حوصله ی بی شکیب!
درباره این سایت