این روزا که میریم دنبال خونه، احساس خواستگارایی بهم دست میده که میرن خونه های مردم، یه نیگا به قد و بالای دختره میندازن، یه نیگا به شیرآلات خونه، یه نیگا به مدرک تحصیلیش، یه نیگا به اتاق خواب و کمدیاش، یه نیگا به وضع مالی پدره و اینکه آیا پسرشونو ساپورت خواهدکرد یا نه، یه نیگا به کابینتهای آشپزخونه!
آخر سرم لب و لوچه شون رو کج و کوله میکنن و هیچی نمیخورن، ینی که ما نپسندیدیم!
واقعا نمیدونم چی در حکمت خدا نهفته ست، که این اتفاقات برای قضیه خونه اجاره کردن ما میفته!
بارها شده که مورد بسیار خوب و شیک و قیمت باورنکردنی (باورنکردنی ارزون!) بهمون پیشنهاد شده و همچین که زنگ زدیم گفتن همین دیشب اجاره رفته! حتی مورد داشتیم که طرف گفت عصر بیاید ببینید خونه رو، بعد پیام داده که اجاره رفت!!
و این آخری که پسندمون شده، منتها قیمتش بالاست، و ما پذیرفتیم که به هزار در بزنیم تا پول رو جور کنیم، منتها مستاجر کنونی تاعید مهلت گرفته که بمونه!
در مورد اینکه حکمت خدا و مصلحتش قراره چی رو برامون رقم بزنه، هیچ نظری نمیتونم بدم، فقط این رو میدونم که دلم روشنه به خیرخواهی خدا، و مادریِ حضرت زهرا (سلام الله)
پس مثل زلف پریشان یار، خودمون رو رها میکنیم در باد، و میسپاریم به حضرت الله. تا چه خیری برامون پیش بیاره.
ربِّ انّی اما انزلت الیّ من خیرٍ فقیر.
درباره این سایت